بهترین دادای دنیا
٥شنبه که من رفته بودم حرم ؛بابا جون برای ناهار از داداشی خواسته بودن بره از بیرون کباب بخره.بابایی میگفت بعد از رفتن دادا تماس گرفته و گفته اگه اشکالی نداره یکی از دوستاشو دیده یخورده پیشش بمونه و بعد بیاد خونه. بعد از مدتی دادا با یک ماشین شارژی خوشگل برگشته خونه.البته چون تنهایی نمی تونسته تا خونه بیارتش آقای فروشنده ی مهربون لطف کرده و دادا رو تا خونه رسونده. وقتی وارد خونه شدم شوکه شدم .چون می دونستم بابایی اهل خرید همچین چیزی نیست .اصلا فکرشو نمی کردم دادا یه همچین کاری بکنه. طفلی پسرم با چه زحمتی پول هاشو جمع کرده بود تا بره برای تابستونش ایکس باکس بخره.اما مهربونی رو در حد خواهرش تموم کرد و 250 هزار تومن از پولاشو هدیه داد. ...
نویسنده :
مامان نسرین
13:23